99699999966699999966996666996669999666996666999
99699999999699999999699666699669966996699666699
99669999999999999996699666699699666699699666699
99666699999999999966666999966699666699699666699
99666666999999996666666699666699666699699666699
99666666669999666666666699666669966996699666699
99666666666996666666666699666666999966669999996

1.) ctrl+f روبزن
2.) توش عدده 9 رو بنویس
3.) بعد رو دکمه Highlight all. کلیک کن ...
ببین چی میشه!!!



تاريخ : جمعه 22 دی 1391 | 21:27 | نویسنده : sarina |

 

 

هر شب وقتی تنها میشم حس می کنم پیش منی...

 

دوباره گریه ام میگیره انگار تو آغوش منی...

 

روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه...

 

با اینکه نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه...

 

بارون میباره و تو رو دوباره پیشم می بینم...

 

اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها میشینم...

 

قول بده وقتی تنها میشم باز هم بیای کنار من...

 

شبای جمعه که میاد بیای سر مزار من...

 

دوباره از یاد چشات زمزمه ی نبودنم...

 

ببین که عاقبت چی شد قصه ی با تو بودنم...

 

خاک سر مزار من نشونی از نبودنت...

 

دستهای نامردم شهر چرا ازم ربودنت...

 

به زیر خاکمو هنوز نرفتی از خیال من...

 

غصه نخور سیاه نپوش گریه نکن برای من...

 

دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم...

 

دوباره لحظه ها سپرد منو به باد رفتنم...

 

دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم...

رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم...

 



تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391 | 16:0 | نویسنده : sarina |

 

یادت باشددلت که شکست,سرت را بگیری بالا
تلافی نکن,فریاد نزن,شرمگین نباش
دل شکسته گوشه هایش تیز است
مبادا دل و دست آدمی که روزی
 دلدارت بود زخمی کنی به کین
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود
صبور باش و ساکت...



تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391 | 15:38 | نویسنده : sarina |

برای دیدن بقیه عکسا به ادامه مطلب برین.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391 | 12:33 | نویسنده : sarina |

واسه دیدن بقیه ترول ها به ادامه مطلب برین



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 14 دی 1391 | 21:4 | نویسنده : sarina |
تاريخ : جمعه 8 دی 1391 | 18:29 | نویسنده : sarina |



تاريخ : جمعه 8 دی 1391 | 18:2 | نویسنده : sarina |

عکس جاستین از وقتی تو شکم مادرش بوده تا الان که داره خوانندگی میکنه.



تاريخ : دو شنبه 4 دی 1391 | 20:1 | نویسنده : sarina |

 

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

دختر:آروم تر من می ترسم

پسر :نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهش میکنم

خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر

پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)

پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.

و....



روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت

120کیلومتر بر ساعت

به ساختمان اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر 


سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت حقیقت این بود

که اول سر پایینی پسر متوجه شد ترمز بریده اما نخواست

دختر بفهمه در عوض خواست یه بار دیگه از دختره بشنوه که

دوستش داره(برای آخرین بار

 



تاريخ : یک شنبه 3 دی 1391 | 14:26 | نویسنده : sarina |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.